پست یازدهم

ساخت وبلاگ
به نام خداوند

میدونی؟همه آرزوهامون ممکنه درحد همون آرزو بمونن اگه واسشون تلاش نکنیم ولی قبول داری ممکنه خیلی از چیزا دست ما نباشه؟دنیا هزار تا بامبول در میاره تا اونی نشه که ما میخوایم.دل من ممکنه برات یه ذره بشه وقتی تو حتی حواست هم نیست که من دارم از کنارت رد میشم.من حتی به نفس هات هم حساسم.راستی چه قد امروز خوب شده بودی توی اون تی شرت.چشمام لوم داد یانه؟اولین امتحان و تو...اولین امتحان و بودن کنارت.اولین امتحان و نفسهات که نزدیک خودم بودن.بگم دوستت دارم باور می کنی؟اولین امتحان و به طرز معجزه آسایی صندلیت جفت خودم باشه؟نکنه خداوند هم فهمیدهچه قدر این روزا بی قرارتم!آرزو می کنم تو رو تو تموم لحظه هام.خودت بگو.اگه این عشق نیست پس چی عشقه؟حواست بهم نیست.اینم واضحه.ترم سه هم داره تموم میشه من هنوز نتونستم بهت ثابت کنم دوستت دارم.توی اون تی شرت عالی شده بودی ولی فقط یه حرفی نمیگی شاید بقیه هم بفهمن بهت میاد؟نمیگی من میمیرم اگه بفهمم عاشقت شدن؟اینجا این صفحه این وبلاگ شده پناهگاه تموم حرفایی که نمیدونی.نمیدونم که قراره یه روز بخونیشون یانه.نمی دونم بیستسال دیگه وقتی این وبلاگرو باز میکنم بازم هستی توزندگیم یا نه.دردمطلق یعنی همین.یعنینمی دونی دوستت دارم.یعنی تو این دوشنبه ی یخی حس کنم ممکنه دوستم نداشته باشی.یعنی حسرت دستات.یعنی عشق از راهدور.تو که نمی فهمی اینا رو.تو عاشق شدن رو نمی فهمی که.کم دارم تو رو توی این روزا.

♥</a> نوشته شده در سه شنبه نوزدهم دی ۱۳۹۶ ساعت 17:56 توسط بهار:

پست سیزدهم...
ما را در سایت پست سیزدهم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : medicalfumsgirlstudent بازدید : 87 تاريخ : يکشنبه 29 بهمن 1396 ساعت: 18:06